بشنو از نی . . .

اولین فصلنامه الکترونیکی ادبی هنری فرهنگی افغانستان

صفحه اصلی آرشیو مطالب انجمن تماس با من قالب وبلاگ

پرسیدم ....

پرسیدم... 

چطور ، بهتر زندگي کنم ؟ 

با كمي مكث جواب داد : 

گذشته ات را بدون هيچ تأسفي بپذير ، 

با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ، 

و بدون ترس براي آينده آماده شو . 

ايمان را نگهدار و ترس را به گوشه اي انداز . 

شک هايت را باور نکن ، 

وهيچگاه به باورهايت شک نکن . 

زندگي شگفت انگيز است ، در صورتيكه بداني چطور زندگي کني . 

پرسيدم ، 

آخر .... ، 

و او بدون اينكه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد : 

مهم اين نيست که قشنگ باشي ... ، 

قشنگ اين است که مهم باشي ! حتي براي يک نفر . 

كوچك باش و عاشق ... كه عشق ، خود ميداند آئين بزرگ كردنت را .. 

بگذارعشق خاصيت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسي . 

موفقيت، پيش رفتن است نه به نقطه ي پايان رسيدن .. 

داشتم به سخنانش فكر ميكردم كه نفسي تازه كرد وادامه داد ... : 

هر روز صبح در آفريقا ، آهويي از خواب بيدار ميشود و براي زندگي كردن و امرار معاش در صحرا ميچرايد ، 

آهو ميداند كه بايد از شير سريعتر بدود ، در غير اينصورت طعمه شير خواهد شد ، 

شير نيز براي زندگي و امرار معاش در صحرا ميگردد ، كه ميداند بايد از آهو سريعتر بدود ، تا گرسنه نماند . 

مهم اين نيست كه تو شير باشي يا آهو ... ، 

مهم اينست كه با طلوع آفتاب از خواب بر خيزي و براي زندگيت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دويدن كني .. 

به خوبي پرسشم را پاسخ گفته بود ولي ميخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ، 

كه چين از چروك پيشانيش باز كرد و با نگاهي به من اضافه كرد : 

زلال باش ... ،‌ زلال باش .... ، 

فرقي نميكند كه گودال كوچك آبي باشي ، يا درياي بيكران


زلال كه باشي ، آسمان در توست



[ یکشنبه 19 آبان 1392 ] [ 21:25 ] [ بشنو از نی ] [ نظرات (4) ]

موج شکسته

موج شکسته

 
رقصیده و پـــــریشان از یاد هـــــا بـــــرآیـم 

چابک چو پیک صبحی مست و رها ، برآیم 

سبز است دامن یاد هـر ســـــو بهــــار نامت 

گه درسکوت پنهان ،گه در صدا بــــــــرآیم 

در جوی لحظه هــایت موجی شکسته پیچد 

عکسی شکسته گـــــردم با مــــوج تا برآیم 

عشق تو آفتــــابی ، من بـــــرکه ی سـرابی 

با آنکـــــه نیستم من بر گـــــــو برآ ، برآیم 

عشق ، آتشم تو خوانی، هــــم آتشم تو دانی 

در ذره هـــــای بـــــودم در ده صلا برآیم 

دودم اگــــر نبــــاشی بــــــودم اگر نیاشی 

در آستــانت ای عشق برگو چــــــرا برآیم

 

حمیرا نکهت دستگیر زاده 



[ یکشنبه 19 آبان 1392 ] [ 21:21 ] [ بشنو از نی ] [ نظرات (2) ]

توانا و نا توان

 

توانا و ناتوان

 
در دست بانوئـی، بــه نخــــــی گفت سوزنی 

کای هرزه‌گرد بــــی سر و بی پا چه می‌کنی 
مــا میــــــرویم تا کــــــه بــــــدوزیم پاره‌ای 

هر جا که میرسیم، تو با مــــا چــــه می‌کنی 
خندید نخ کـــــه ما همــــه جـا با تو همــرهیم 

بنگر بـــــروز تجـــــربه تنها چـــــه می‌کنی 
هـــــر پارگــــــی بهمت من میشــــود درست 

پنهـــــان چنین حکایت پیـــــدا چــــه می‌کنی 
در راه خـــــویشتن، اثر پــــــای مـــــــا ببین 

ما را ز خط خـــــویش، مجـــزا چه می ‌کنی 
تو پـــای بند ظاهـــــر کار خــــــودی و بس 

پــرسندت ار ز مقصد و معنی، چــه میکنی 
گــر یک شبی ز چشم تو خـود را نهان کنیم 

چون روز روشن است که فردا چه می ‌کنی 
جائی که هست سوزن و آمـــــاده نیست نخ 

با این گــــزاف و لاف، در آنجا چه میکنی 
خود بین چنــــان شدی که ندیدی مرا بچشم 

پیش هــــزار دیــــــدهٔ بینا چــــــه می‌ کنی 
پنـــــدار، من ضعیفم و ناچیز و ناتــــــوان 

بی اتحــــــاد من، تو تـــــــوانا چه می‌کنی

 
پروین اعتصامی 

 



[ یکشنبه 19 آبان 1392 ] [ 21:17 ] [ بشنو از نی ] [ نظرات (1) ]

میرک نقاش

 

 

زندگی نامه (میرک نقاش)


در اوسط قرن نهم هجری که عصر عروج و نهضت کامل صنایع ظریفه بود در هرات به دنیا آمد که بعد هــــــا آوازه استاد و شهرت هنروری او سراسر گیتی را فـــــرا گرفت این طفل بهزاد هروی بود کـــه اروپائیان رافائیل شرقش مینامند و آثــــار ارزشمند او امـــروز در موزه هــــای اروپا و امریکا مایه افتخار و سرافرازی مــاست. 
در حقیقت رشد و استعداد بهزاد از زحمت کشی های معلم و آموزگار حقیقی او سید روح الله میرک یکی از نقاشان بزرگ هرات بوده که در ماخذ و مدارک به القاب مختلف سید میرک و خواجه میرک و میرک نقاش ذکر شده است. سنه تولد سید روح الله نقاش که هراتی الاصل و از جمله سادات آن دیار است بدست نیامده و اوایل زندگانی او مانند حیات طفلی بهزاد بکلی مجهول مانده است. 
استاد میرک نیز در عصر درخشان سلطان حسین بایقرا میزیسته و نظر به ذوق و استعداد و صف ناپذیریکه در استاد کمال الدین بهزاد سراغ داشته به تعلیم و تربیت او همت گماشته است. بر طبق نگارش مولانا دوست محمد صاحب تذکره حالات هنروران ، استاد میرک هروی کتابدار سلطان حسین میرزا بوده و در صورتگری و نقاشی و تذهیب کاری ید طولا داشته است. 
علاوتاً خوش نویس نیز بوده است ، چنانچه هنگامیکه سلطان حسین به تعمیر مسجد جامع هرات پرداخت امیر علی شیر نوائی ،وزیر معروف و دانشمند او تحریر کتیبه مسجد را به این نقاش و استاد زبر دست وطن محول نمود و سید روح الله میرک کتیبه را بزودی تمام انجام داد. خلاصه استاد میرک هروی طبق اشاره بعضی مورخین مانند صاحب حبیب السیر و غیره در زمان تسلط محمد خان شیبای در هرات فوت کرده و در همانجا مدفون شده است. 



[ یکشنبه 19 آبان 1392 ] [ 19:40 ] [ بشنو از نی ] [ نظرات (1) ]

مهمانی خدا

 

مهمانی خدا 

 

پیرزنی در خواب , خدا رو دید و به او گفت : 

خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟ 

خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت . 

پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد. 

رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت. 

سپس نشست و منتظر ماند. 

چند دقیقه بعد در خانه به صدا در آمد . 

پیر زن با عجله به طرف در رفت آن را باز کرد پیر مرد فقیری بود . 

پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد 

پیر زن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست. 

نیم ساعت بعد باز در خانه به صدا در آمد. پیر زن دوباره در را باز کرد. 

این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست تا از سرما پناهش دهد . 

پیر زن با ناراحتی در را بست و غرغر کنان به خانه بر گشت 

نزدیک غروب بار دیگر در خانه به صدا در آمد . 

این بار نیز پیرزن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذا بخرد . 

پیر زن که خیلی عصبانی شده بود با داد و فریاد پیر زن را دور کرد. 

شب شد ولی خدا نیامد پیرزن نا امید شد و رفت که بخوابد و در خواب بار دیگر خدا را دید . 

پیرزن با ناراحتی گفت: 

خدایا مگر تو قول نداده بودی که امروز به دیدنم خواهی اومد ؟ 

خدا جواب داد : 

بله من سه بار آمدم و تو هر سه بار در را به رویم بستی



[ یکشنبه 19 آبان 1392 ] [ 12:54 ] [ بشنو از نی ] [ نظرات (0) ]

شیخ بهائی

 

 

همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتن 


همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن 

زمدینه تا به کعبه سر وپا برهنه رفتن 

دو لب از برای لبیک به گفته باز کردن 

شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن 

ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن 

به مساجد و معابد همه اعتکاف کردن 

ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن 

به حضور قلب ذکر خفی و جلی گرفتن 

طلب گشایش کار ز کارساز کردن 

پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن 

گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن 

به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن 

ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن 

به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد 

که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن 

به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد 

که به روی نااميدي در بسته باز کردن 



"شیخ بهایی"



[ یکشنبه 19 آبان 1392 ] [ 12:52 ] [ بشنو از نی ] [ نظرات (0) ]

مرید و مرشد

 

 

مرید و مرشد 

 

روزگاری مرید ومرشدی خردمند در سفر بودند. در یکی از سفر هایشان در بیابانی گم شدند وتا آمدند راهی پیدا کنند شب فرا رسید. نا گهان از دور نوری دیدند وبا شتاب سمت آن رفتند. دیدند زنی در چادر محقری با چند فرزند خود زندگی می کند.آن ها آن شب را مهمان او شدند. واو نیز از شیر تنها بزی که داشت به آن ها داد تا گرسنگی راه بدر کنند. روز بعد مرید و مرشد از زن تشکر کردند و به راه خود ادامه دادند. در مسیر، مرید همواره در فکرآن زن بود و این که چگونه فقط با یک بز زندگی می گذرانند و ای کاش قادر بودند به آن زن کمک می کردند،تا این که به مرشد خود قضیه را گفت.مرشد فرزانه پس از اندکی تامل پاسخ داد:"اگر واقعا می خواهی به آن ها کمک کنی برگرد و بزشان را بکش!". مرید ابتدا بسیار متعجب شد ولی از آن جا که به مرشد خود ایمان داشت چیزی نگفت وبرگشت و شبانه بز را در تاریکی کشت واز آن جا دور شد.... سال های سال گذشت و مرید همواره در این فکر بود که بر سر آن زن و بجه هایش چه آمد. روزی از روزها مرید ومرشد قصه ما وارد شهری زیبا شدند که از نظر تجاری نگین آن منطقه بود.سراغ تاجر بزرگ شهر را گرفتند و مردم آن ها را به قصری در داخل شهر راهنمایی کردند.صاحب قصر زنی بود با لباس های بسیار مجلل و خدم و حشم فراوان که طبق عادتش به گرمی از مسافرین استقبال و پذیرایی کرد، و دستور داد به آن ها لباس جدید داده و اسباب راحتی و استراحت فراهم کنند. پس از استرا حت آن ها نزد زن رفتند تا از رازهای موفقیت وی جویا شوند. زن نیز چون آن ها را مرید و مرشدی فرزانه یافت، پذیرفت و شرح حال خود این گونه بیان نمود: سال های بسیار پیش من شوهرم را از دست دادم و با چند فرزندم و تنها بزی که داشتیم زندگی سپری می کردیم. یک روز صبح دیدیم که بزمان مرده و دیگر هیچ نداریم. ابتدا بسیار اندوهگین شدیم ولی پس از مدتی مجبور شدیم برای گذران زندگی با فرزندانم هر کدام به کاری روی آوریم.ابتدا بسیار سخت بود ولی کم کم هر کدام از فرزندانم موفقیت هایی در کارشان کسب کردند.فرزند بزرگ ترم زمین زراعی مستعدی در آن نزدیکی یافت. فرزند دیگرم معدنی از فلزات گرانبها پیدا کرد ودیگری با قبایل اطراف شروع به داد و ستد نمود. پس از مدتی با آن ثروت شهری را بنا نهادیم و حال در کنار هم زندگی می کنیم. مرید که پی به راز مسئله برده بود از خوشحالی اشک در چشمانش حلقه زده بود.... 
هیچ چیز غیر ممکن نیست



[ یکشنبه 19 آبان 1392 ] [ 12:49 ] [ بشنو از نی ] [ نظرات (0) ]

دلت را خانه ماکن ، مصفا کردنش با من

 

ژولیده نیشابوری

 

دلت را خانه ماکن ، مصفا کردنش با من

به ما درددل افشا کن ، مداوا کردنش با من

اگر گم کرده ای دل،کلید استجابت را ،

بیا یک لحظه با ما باش ،پیداکردنش بامن

بیفشان قطره اشکی که من هستم خریدارش

بیاورقطره ای اخلاص ،دریاکردنش بامن

به من گو حاجت خودرا، عجابت می کنم آنی

طلب کن آنچه می خواهی ،محیا کردنش بامن

چوخوردی روزی امروز،مارا شکر نعمت کن

غم فردا مخور ، تاءمین فردا کردنش بامن

بیا قبل از وقوع مرگ، روشن کن حسابت را

بیاور نیک و بد را ،جمع و منها کردنش با من

اگر عمری گنه کردی ،مشو نومید از رحمت

تو ، توبه نامه را بنویس ، امضا کردنش با من



[ شنبه 18 آبان 1392 ] [ 12:19 ] [ بشنو از نی ] [ نظرات (4) ]

نمونه ای از بحر طویل

،بحر طویل  تفرقه بنداز و حکومت کن

باغبانی که به تدبیر و عمل ، بین همه اهل محل ، بود مثل ، رفت به بوستان خود و وارد آن باغ شد و دید که یک سید و یک صوفی و یک عامی از آن باغ بسی میوه فرو چیدند و گرمند به خوردن.شد از این مفت خوری سخت غضبناک و بسی چابک و چالاک ، کمر بست کز آن باغ دفاعی بکند ، جنگ و نزاعی بکند . لیک در اندیشه فر رفت و به خود گفت:«بخواهم من اگر یک نفری با سه نفر جنگ کنم ، هیچ توانایی این کار ندارم ، چه کنم ؟ » عاقبت الامر به یاد روش "تفرقه انداز و حکومت کن" افتاد و دلش گشت بسی شاد ، کزین راه تواند به مجازات رساند سه نفر مفتخور و مفت بر و دفع کند رنج و ضرر را.

بقیه را در ادامه مطلب بخوانید . . .

 




ادامه مطلب ...
[ شنبه 18 آبان 1392 ] [ 12:10 ] [ بشنو از نی ] [ نظرات (1) ]

داستان كوتاه

 

داستان كوتاه

سید شکیب زیرک

 

مي‌گويند شخصي سر صنف رياضي خوابش برد. وقتي زنگ را زدند بيدار شد و با عجله دو مساله را كه روي تخته سياه نوشته شده بود يادداشت كرد و بی خيال اينكه استاد آنها را بعنوان کار خانه داده است به منزل برد و تمام آن روز و آن شب براي حل آنها فكر كرد. هيچ يك را نتوانست حل كند، اما تمام آن هفته دست از كوشش برنداشت. سرانجام يكي را حل كرد و به صنف آورد. استاد بكلي مبهوت شد، زيرا آن‌ها را به عنوان دو نمونه از مسائل غيرقابل حل رياضي داده بود.

با توجه به ذکر نمونۀ بالا از داستان کوتاه اجازه بدهید در نخست تعریفی از داستان کوتاه را خدمت تان نقل کنم:

 

«داستان کوتاه مثل دریچه یا دریچه‌هایی است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی، برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده فقط امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع است نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد.»

ادگار آلن پو" نویسنده آمریکایی می‌گوید:

داستان کوتاه قطعه‌ای تخیلی است که حادثه واحدی را، خواه مادی باشد و خواه معنوی، مورد بحث قرار دهد. این قطعه تخیلی بدیع باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیاورد، یا در او اثر گذارد باید از نقطه ظهور تا پایان داستان در خط صاف و همواری حرکت کند. '

داستان کوتاه" باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. ادگار آلن پو" در این مورد نیز گفته‌است:

داستان کوتاه" روایتی است که بتوان آن را در یک نشست (بین نیم ساعت تا دو ساعت) خواند. همه جزئیات آن باید پیرامون یک موضوع باشد و یک اثر را القا کند، یک اثر واحد را. دانشنامه آزاد ویکی پدیا(http://www.fa.wikipedia.org

از سر آمدان داستان نويسي در خارج ميشود به :                                                                   

گي دوموپاسان،چخوف،آلبركامو،فرانتس كافكا،ادگارآلن پو،جيمز جويس،اُهنري،ارنست همينگوي،صادق چوبك،صادق هدايت،جلال آل احمد وديگران اشاره کرد.                                                           

در ادب پارسي دري در كشور مان افغانستان نيزكساني بوده اند كه در داستان نويسي به ويژه داستان كوتاه دستي داشته اند از آنجمه اند:اعظم رهنورد زرياب،سپوژمي زرياب،محمد اكرم عثمان،گل احمد نظري آرايانا،رازق مامون،عبد الغفورآرزو،ببرك ارغند،زلمي بابا كوهي،حبيب الله بهجت،اسدالله حبيب، كامله حبيب، نعمت حسيني، محمدحليم، يحيي خوشبين، محمدصديق رهپو، شريفه شريف، دينا غبار، حسين فخري، سيد اسمعيل فروغي، احمد شاه فرزان، ملالي موسي، مريم محبوب و... .                       

نويسنده گاني كه در بالا ذكر نام شان رفت از جمله نويسندگان مطرح در نثر نويسي امروز افغانستان محسوب ميشوند كه در ميان آثار شان به داستان هاي كوتاهي نيز بر ميخوريم ومن صرفاًاز ميان ايشان پنج تن را انتخاب نموده كه از هر يك داستاني را به بر رسي خواهم گرفت اميدوارم كه از پس آن بتوانم بر آيم .   واما گذشته از اين كه در باب داستان ويا مختص تر اينكه در باب داستان كوتاه حرفي در خور تأمل گفته باشيم،نياز مينمايدتا پيرامون داستان وعناصر تشكيل دهندة آن چيزي براي گفتن بر گزينيم،اين كار زمينة تأمل وتفكر بيشتر خواننده را براي ارزيابي بيشتر كار كرد هاي من مساعد مينمايد،بناءً ايجاب مينمايد



[ شنبه 18 آبان 1392 ] [ 12:1 ] [ بشنو از نی ] [ نظرات (0) ]
.: تعداد کل صفحات 123 :. صفحه شماره صفحه قبل 1 2...119 120 121 122 123 صفحه بعد

درباره وبلاگ



گرچه افکارت صدای شیشه است
بهر فرهاد زمان این تیشه است
حرکت حافظ صفت در پای توست
آذرخش تند در رویای توست
کاش این رویای تو احیا شود
تا صدای ما از آن بالا شود
شاید این بهترین سر آغاز کار مان باشد که شفیق اوبه تبار را با شعری که بمناسبت نشرنخستین شماره از فصلنامه الکترونیکی ادبی هنری و فرهنگی ( بشنو از نی ) با خود داشته باشیم،باید یادآور شوم که نام این نشریه از بین بیش از یک صد نامی انتخاب شده است که از طریق فضای مجازی فیس بوک برای مان مواصلت ورزید و شفیق اوبه تبار چندین نام را از طریق پیامک برای مان ارسال داشت نام انتخابی بشنو از نی و شعر بالا را هم به مناسبت چاپ نخستین شماره برای من فرستاد،و اما آغاز کار : من به عنوان شاگرد ادبیات همیشه جای خالی یک نشریه ادبی را پیرامون خودم احساس میکردم و این احساس خلاء وادارم نمود به نشر یک چنین نشریه ای . جادارد از همه کسانی که با من ابراز همکاری نموده اند خالصانه سپاسگزاری کنم.


پروفایل مدير وبلاگ

ورود کاربران

نام کاربری :
رمز عبور :
رمز عبو را فراموش کرده ام

عضویت سریع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

مطالب تصادفی

منیر احمد بارش
هنر
صدا سلطانی
پرهيز کن زخواندن ديوان عشقری
بحر طویل
غزلیات سعدی(9)
ظهیر فاریابی
آرش کمانگیر 3
چپ دستها
جان جهان، دوش کجا بوده​ی

محبوبترین مطالب

خوشحال خان خَتَک، پَشتونِ پارسی­ گوی(1957)
حکایت کرده اند که ............(1293)
داستانهای مثنوی به نثر(طوطی و بازرگان)(1275)
حضرت معين الدين چشتي(985)
بحر طویل(سیزده بدر)(845)
داود عرفان (779)
گلایه دکتر شریـعتی از خـدا و جـواب سهراب سپـهری (699)
زنده باشی یار من آیینه وارم ساختی(675)
نیت کردم ادا سازم(633)
کاوه جبران(577)

خبرنامه


لطفا صبر کنید لطفا صبر کنید ...

صفحات جانبی

گنج غزل

آرشیو ماهانه

تير 1400
آبان 1395
خرداد 1395
ارديبهشت 1394
فروردين 1394
بهمن 1393
دی 1393
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
مرداد 1393
تير 1393
خرداد 1393
ارديبهشت 1393
فروردين 1393
اسفند 1392
بهمن 1392
دی 1392
آذر 1392
آبان 1392
لیست آرشیوها

پیوندها

حس من
انجمن شعر شهید رابع استهبان
دوشنبه
شاعران پارسی زبان
معرفت
جنگلهای سرگردان
عبور عقربه ها
ساغر پرزشراب
بنیاد ادبیات داستانی ایران
کتابخانه الکترونیکی
ویکی لینکز
سارا شعر
هرات باستان
گنجور
♥سایت عاشقانه لاویر ♥
♥سایت عاشقانه لاویر ♥
♥سایت عاشقانه لاویر ♥
فروشگاه اختصاصی کارت شارژ برای سایت شما کاملاً رایگان
سیستم همکاری در فروش پایگان
::: قم دانلود :::
روزنامه هشت صبح
جام غور
تولکیان
خرید+سیسیکم
خودنویس
دانلود سریال جدید
قالب رز بلاگ|قالب وبلاگ خطاطی و خوشنویسی رز بلاگ
تور تایلند
ثبت شرکت|شیراز

سایت های مفید


لیستی از سایت های مفید  

فقط کلیک کنید


روزنامه هشت صبح 

لغت نامه فارسی 

مترجم گوگل 

سایت خبری تاند( پشتو) 

سایت جام غور 

دانلود از یوتیوب 

آپلود ساده عکس

جمهوری سکوت 

بی بی سی فارسی بخش  افغانستان 


دانلود آهنگ

در این قسمت لینک مستقیم  دانلود آهنگ های زیبا را برای شما در نظر گرفته ایم.

برای دانلود آهنگ های بیشتر ابتدا عضو شوید.


برای دیدن آهنگی از خسرو فدا کلیک کنید 

برای دانلود این آهنگ کلیک کنید 

برای دیدن دکلمه خیلی زیبای شعری از مژگان ساغر کلیک کنید 

دانلود دکلمه شعر جنون با صدای مژگان ساغر کلیک کنید 

دانلود دکلمه شعر از مژگان ساغر با کیفیت خیلی عالی کلیک کنید 

دانلود کلپ جالب از احسان خواجه امیری کلیک کنید 


اعضای سایت

محمد هلال حبیب خلیلی
مجتبی

سایت آوازک

عکس|مقاله تعریف خانواده
قالب وردپرس
ویلچر|ویلچر دست دوم

دیگر امکانات

------------------------------------------------------------------------------

طراح قالب: آوازک

[ طراح قالب: آوازک ]
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ]