سید ضیاءالحق سخا نوشته است :
اگر خوابم ، اگر بیدارم ای دوست !
اگر خوبم اگر بیمارم ای دوست
سراپا ، روزو شب ، بابیقراری
به قرآن تشنه ی دیدارم ای دوست
باقی در ادامه ی مطلب....................
سید ضیاءالحق سخا نوشته است :
اگر خوابم ، اگر بیدارم ای دوست !
اگر خوبم اگر بیمارم ای دوست
سراپا ، روزو شب ، بابیقراری
به قرآن تشنه ی دیدارم ای دوست
در جوابش سید شکیب زیرک
اگر دردم اگر درمانم ای دوست
اگر خسته و یا غم دارم ای دوست
به حق حرمت این ماه زیبا
به والله تشنه دیدارم ای دوست
و سخا گفته است :
اگرچه تشنه بسیارم ، پری جان!
و بُـرده کیف سیگارم ، پری جان !
ثوابی بیشتر خواهم ، که : باشد
لبت خرمای افطارم پری جان
و زیرک در جوابش :
اگر چه خسته بسیارم پری جان
منم مشغول سیگارم پری جان
تو لطفی بیشتر در حال من کن
لبت چون فلتر افطارم پری جان
و سخا گفت :
دو دل بایک نگاه و ... قصه ی عشق
وکم کم وعده گاه و ... قصه ی عش
قدو تا حلقه ، دو انگشت و ... هیاه
وسفر ، آغاز راه و ... قصه ی عشق
و زیرک گفت
دو تا بوسه دو تا لب گاهی خنده
و گهگاه گریه ها و قصه عشق
دو تا طفل و دو تا پیری دو مردن
خوشا این است حقیقت قصه عشق