عشق کاغذی
زینت نور
دنیاست پُر ز عشق دو پهلوی کاغذی
گلهای روی میز پُر از بوی کاغذی
کالای واژههاست که تولید میشود
عرضه شده غزل به هیاهوی کاغذی
فرقی نمیکند که چی حس میکنی درون
بیرون فگن تورم پُر روی کاغذی
بر متن جنگلیِ درختان ز حاشیهست
پَرهای پَر، پَری، پَرستوی کاغذی
از عشق فلسفیِ دیگر حرف هم نزن
مرده هزار بار ارسطوی کاغذی
تضمین بکن روایت حس نگفته را
«ارنی» عشق تازه «الکتو ی» کاغذی
حالا که «بئاتریس» ترا خاک برده است
فالی بزن به قرعهی بانوی کاغذی