صادق عصیان
...
گذاشتی که جهنم شود جداییِ ما
جهانِ شعلهور از غم شود جداییِ ما...
گداشتی که بپوسند باغهای سرور
دوامِ موسم ماتم شود جداییِ ما
بهانهگیری و ضدبازیِ تو باعث شد
که رفته رفته فراهم شود جداییِ ما
در انتظارِ چهای؟ بیش از این چه میخواهی؟
مگر فزونتر ازین هم شود جداییِ ما؟
تمامِ فاصلهها منفجر شوند ای کاش
تو مهربان شوی و بَم شود جداییِ ما
ببخش دوزخیات را که باز میپرسد
بهشت من! چه کنم کم شود جداییِ ما؟