گر مرا ساغر کند، ساغر شوم
ور مرا خنجر کند، خنجر شوم
گر مرا چشمه کند، آبی دهم
ور مرا آتش کند، تابی دهم
گر مرا باران کند، خِرمن دهم
ور مرا ناوَک کند در تن جهم
گر مرا ماری کند، زهر افکنم
ور مرا یاری کند، خدمت کنم
من چو کِلکَم در میان اِصبعَیَن
نیستم در صفِّ طاعت بَین بَین
شرح جامع مثنوی معنوی/دفتر پنجم 1686 - 1690