loading...

بشنو از نی . . .

خسرو و پرویز خسرو پرویز ماهی بسیار دوست میداشت. روزی با زن خود شیرین نشسته بود که صیادی ماهی بزرگ بهدیت خسرو بیاورد. خسرو را آن ماهی پسند افتاد، چهار هزار درم از برای صیاد بفرمود. شیرین گفت: بد کاری

آورده اند که ..........

خسرو و پرویز

خسرو پرویز ماهی بسیار دوست میداشت. روزی با زن خود شیرین نشسته بود که صیادی ماهی بزرگ بهدیت خسرو بیاورد. خسرو را آن ماهی پسند افتاد، چهار هزار درم از برای صیاد بفرمود.

شیرین گفت: بد کاری بود اینکه تو کردی. اگر تو پس از این اینقدر مال بیکی از حشم خود دهی او آنمال را حقیر خواهد شمرد و خواهد گفت: بمن چندان مال داد که به صیاد داده بود واگر کمتر از این مال بدهی خواهد گفت من در نزد ملک مرتبت صیادی نداشتم. خسرو گفت: راست گفتی و لکن مرتبت صیادی نداشتم و لکن از برای ملوک قبیح است که عطای خویشتن باز ستانند.

شیرین گفت: من تدبیری در باز پس آن بکنم. خسرو گفت چه تدبیر خواهی کرد؟ شیرین گفت: تو او را حاضر آور و بگو که این ماهی نرینه است یا ماده. اگر بگوید نرینه است تو بگو مرا ماهی ماده لازم است و اگر بگوید که ماده است بگو که نرینه لازم است.

چون خسرو این سخن با صیاد باز گفت. مرد صیاد گفت این ماهی نه نر است نه ماده این ماهی خنثی است.

خسرو از سخن او بخندید چهار هزار درم دیگر او را جایزه داد. صیاد درم ها را با انبانی که با خود داشت نهاد که بیرون رود. یکدرم از او بر زمین افتاده در حال صیاد انبان بزمین گذاشته از برای درم خم شد و درم را برداشت و ملک با شیرین او را نظاره میکردند. شیرین گفت: ایهاالملک ، خست و پستی این مرد را مشاهده کن که یکدرم از او افتاد بخود همورا نکرد که آن یکدرم برجای گذارد تا یکی از غلامان ملک آن یکدرم را بردارد.

ملک چون این سخن بشنید از پستی فطرت صیاد برآشفته گفت: راست گفتی، پس از آن فرمود صیاد را باز گرداندند. باو گفت: ای پست فطرت و ای بخیل طبع، چگونه از یک درم انبان بزمین نهاده خم گشتی؟ صیاد زمین بوسه داده گفت: خدایتعالی زندگانی ملک دراز کند، من درم را نه از بهر آن برداشتم که در نزد من ارزشی داشت، بلکه درم از زمین بهر آن بگرفتم که در یک روی صورت ملک و در روی دیگر نام ملک را نقش کرده بودند، ترسیدم که کسی ندانسته پای برآن بگذارد و از برای نام ملک و صورت ملک استخفاف شود.

خسرو او را تحسین کرده چهار هزار درم دیگر باو عطا کرد.

هزار و یکشب

بشنو از نی بازدید : 113 دوشنبه 18 آذر 1392 زمان : 19:52 نظرات (0)
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
گرچه افکارت صدای شیشه است
بهر فرهاد زمان این تیشه است
حرکت حافظ صفت در پای توست
آذرخش تند در رویای توست
کاش این رویای تو احیا شود
تا صدای ما از آن بالا شود
شاید این بهترین سر آغاز کار مان باشد که شفیق اوبه تبار را با شعری که بمناسبت نشرنخستین شماره از فصلنامه الکترونیکی ادبی هنری و فرهنگی ( بشنو از نی ) با خود داشته باشیم،باید یادآور شوم که نام این نشریه از بین بیش از یک صد نامی انتخاب شده است که از طریق فضای مجازی فیس بوک برای مان مواصلت ورزید و شفیق اوبه تبار چندین نام را از طریق پیامک برای مان ارسال داشت نام انتخابی بشنو از نی و شعر بالا را هم به مناسبت چاپ نخستین شماره برای من فرستاد،و اما آغاز کار : من به عنوان شاگرد ادبیات همیشه جای خالی یک نشریه ادبی را پیرامون خودم احساس میکردم و این احساس خلاء وادارم نمود به نشر یک چنین نشریه ای . جادارد از همه کسانی که با من ابراز همکاری نموده اند خالصانه سپاسگزاری کنم.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • صفحات جداگانه
    دانلود آهنگ

    در این قسمت لینک مستقیم  دانلود آهنگ های زیبا را برای شما در نظر گرفته ایم.

    برای دانلود آهنگ های بیشتر ابتدا عضو شوید.


    برای دیدن آهنگی از خسرو فدا کلیک کنید 

    برای دانلود این آهنگ کلیک کنید 

    برای دیدن دکلمه خیلی زیبای شعری از مژگان ساغر کلیک کنید 

    دانلود دکلمه شعر جنون با صدای مژگان ساغر کلیک کنید 

    دانلود دکلمه شعر از مژگان ساغر با کیفیت خیلی عالی کلیک کنید 

    دانلود کلپ جالب از احسان خواجه امیری کلیک کنید 


    آمار سایت
  • کل مطالب : 1227
  • کل نظرات : 118
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 42
  • آی پی دیروز : 65
  • بازدید امروز : 81
  • باردید دیروز : 81
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 13
  • بازدید هفته : 640
  • بازدید ماه : 3,004
  • بازدید سال : 25,762
  • بازدید کلی : 307,185
  • کدهای اختصاصی
    ------------------------------------------------------------------------------