وزیر نادان و بهلول
یکروز هارون الرشید به بهلول گفت: خبر داری که خلیفه تو را امیر و حاکم بر سگ و خوک کرده است آیا این حکومت را قبول داری؟
بهلول در جواب گفت:
پس بدان و آگاه باش از این ساعت ببعد قدم از فرمان من بیرون نبری که رعیت من هستی.
همراهان وزیر همه به خنده افتادند، وزیر هم از جواب بهلول خجل شده دیگر حرفی نزد.