خا لیست از هوای طلب این مکان ما
ورد زبـــان ماست به وصفت بیان ما
تا خود در امید نیاری میان ما
عمـــریست شعله تازی اشک روان ما
کو گرد حیرتی که بگیر د عنان ما
باقی در ادامه یمطلب...........
ما در شروع ز رحمت تو پُر عنا یتیم
دایم ز بیم غفلت خــود در خجالتیم
بار گنه به شانه کجا در سلامتیم
شمشیــر آب داده رنـگ ملامتیم
باشد درشت گویی مردم فغان ما
نازک دلی چه کرد ز فریاد کوتهی
دام بلند حــرص به بیداد کوتهی
آتش شراره گشت ز امداد کوتهی
این رشته تا به حشر به بنیاد کوتهی
شمعست در گرفتن نامت زبان ما
کی راست گفته سرش زیر دار نیست
عـزلت نشین بگریه چوشمع مزارنیست
جز ذکراوج ضعف دگرهیچ کارنیست
ما را نظر به فیض نسیم بهار نیست
اشکیست شبنم گل رنگ خــــزان ما
هر صبح و شام در پی روزی بعادتیم
ما منتظر بوقت خود و کار نوبتیم
اندر غبار هستی هـراسان ز حیرتیم
صبح نفس متــاع جهان ندامتیم
نا چیده رفته است به غارت دکان ما
یارب زشورعشق دلم همچو گلخنست
از آب دیده ی مــا دشت گلشنست
خاموش گشته کار(همایون) شنیدنست
( بیدل ) ره دیــــار فنا بسکه روشنست
چون شمع چشم بسته رود کاروان ما