بعد از شما
دکتور غلام حیدر یگانه
بعد از شما بعد از شما، نماند بلوری که نشکند
یک آبگینه شرم حضوری که نشکند
گفتند می روید و من عمداً شدم درخت
با وهم آن بلوط قطوری که نشکند
بانو، ببخش، مورچه را هم به این کمر
دادند اعتماد و شعوری که نشکند
اما دران سفر که زمین ترکمان کند
کو قلة ستبر و صبوری که نشکند
یعنی گریستم بخدا در ملای عام
با من شکست رستم دوری که نشکند
بی بیِ هفت کشور عزت، پس از شما
باقی نماند کابل و غوری که نشکند
من آینه: شکسته و خالی، برابرت
در آینه، ولیک، تو نوری که نشکند
ای «نشکند» برو که به صد بار «بشکند»
این قافیه شکست به شوری که نشکند