شعر :محمود اکرامی فر
خدا بزرگ، خدا مهربان، خدا خوب است
تو خوب هستی و من خوبم و هوا خوب است
دلم اگر چه شکسته، اگر چه بیمار است
ولی به عشق تو چون هست مبتلا، خوب است
مریض عشق تو هرگز شفا نمیخواهد
چرا که درد از این دست بیدوا ،خوب است
مگو که درد و بلایت به جان من بخورد
به راه عشق، اگر درد، اگر بلا خوب است
باقی در ادامه ی مطلب.....................
خدا بزرگ، خدا مهربان، خدا خوب است
تو خوب هستی و من خوبم و هوا خوب است
دلم اگر چه شکسته، اگر چه بیمار است
ولی به عشق تو چون هست مبتلا، خوب است
مریض عشق تو هرگز شفا نمیخواهد
چرا که درد از این دست بیدوا ،خوب است
مگو که درد و بلایت به جان من بخورد
به راه عشق، اگر درد، اگر بلا خوب است
خوشم به خنده، اخم و گلایهات، زیرا
هر آنچه میرسد از جانب شما خوب است
مرا ببخش که مثل تو مهربان نشدم
مرا ببخش که پیر آمدهام، جوان نشدهام
مرا ببخش که از خاک بودم و هرگز
برای دست دعای تو آسمان نشدم
«هزار جهد بکردم و که سر عشق..» ولی، نه
حریف حرف حساب دل و زبان نشدهام
همیشه نیت گرگ و شبان، یکی بوده است
هزار شکر که من این نبودم، آن نشدم
چه فرق مثل چه کس بودهام، مهم این است
که با وجود تو محتاج دیگران نشدهام