سالها شده که متاسفانه از هنر وبلاک نویسی دست کشیده ام . و درگیر روزگار خودم استم . چندی در فیسبوک مصروف ماندم اما از انجا نیز پا کشیدم .امشب بیاد سالهای پیش هوس وبلاک ام بر سرم زد. رفتم دنبال نظریات .دیدم یک دوست ایرانی برایم نوشته بود با اجازه شعر تون را با درج نام تون در فیسبوکم نشر کردم
باقی در ادامه ی مطلب.............
سالها شده که متاسفانه از هنر وبلاک نویسی دست کشیده ام . و درگیر روزگار خودم استم . چندی در فیسبوک مصروف ماندم اما از انجا نیز پا کشیدم .امشب بیاد سالهای پیش هوس وبلاک ام بر سرم زد. رفتم دنبال نظریات .دیدم یک دوست ایرانی برایم نوشته بود با اجازه شعر تون را با درج نام تون در فیسبوکم نشر کردم
دقیق شدم ببینم کدام شعرم را نشر کرده . دیدم غزل عید قربان بوده . به هر حال رفتم روی گوگل تا شعر را به سادگی پیدا کنم . عزل از سال 1386 درست هفت سال قبل سردوه شده . متوجه شدم صد ها صفحه ، وبلاک، وبسایت پر است از این غزل . وقتی صد ها میگویم باید باور تان شود. غزل از نظر ماهیت شعری از کیفیت چندانی بر خوردار نیست اینرا خودم باید اقرار کنم. اما اینکه صد ها پیامک و صد ها کارت تبریک عیدی را پر ساخته است برای من افتخار بس بزرگی است . از دوستان فارسی زبان تشکر میکنم برای نشر این غزل . صد ها عید دیگر هم اگر از راه بیاید من نیستم ولی این شعر ماندگار شده. واقعن خوشحالم از اینکه حد اقل چیزی از من برای مردم بیاد گار ماند. عید تان خجسته عمرتان پر بار .
عید قربان
نگارا عید قربان است قر بانت شوم یا نه ؟
... نگفتی جان من آیا که مهما نت شوم یانه ؟
برای طوف کو یت، جامه احرا م پوشیدم
گدا ی دوره گرد گوشه ی خوانت شوم یانه؟
جوابم را بده ، جانا ! بزن لبخند سوی من
هلال عید ،یا چون گل، به دامانت شوم یانه
به روز عید سرتا پا برایت بوسه می آرم
امر کن مهربانا ! اینکه ،جانانت شوم یانه
در ان شامی که می آیی ،کنار من میاسایی
شرا ب ساغر و دیوانه مژگانت شوم یا نه ؟
مژگان ساغر