گرچه در کیش محبت شکوه کردن خوب نیست
با همه خوبست یارم همره ی من خوب نیست
با مریضان دگر آب و هوای خوش نکوست
زخم ناسور هرکه دارد سیر گلشن خوب نیست
در جهان هر چیز از سر بگذرد درد سر است
درد اگر باشد سخن بسیار گفتن خوب نیست
آنچه ناممکن بود ضائع مکن اوقات خویش
چون بکف نا آید، غم بیهوده خوردن خوب نیست
گرچه با امر قضا مارا نشاید دم زدن
در جوانی راست میپرسید مردن خوب نیست
پیر گشتی عشقری در گوشه عزلت نشین
پا بیرون آوردنت از بین دامن خوب نیست