loading...

بشنو از نی . . .

بر گرفته از کتاب از جزیره ی خون نوشته ی شهید عبد القهار عاصی   در خيابان‌هاي سنگين گوشبر فراز بام اين محجرآفتابي نيستاز بلندي‌ها و آن بالا نشينانباز تابي نيستكابل اي كابل!  

در خيابان‌هاي سنگين گوش

بر گرفته از کتاب از جزیره ی خون

نوشته ی شهید عبد القهار عاصی

 

در خيابان‌هاي سنگين گوش
بر فراز بام اين محجر
آفتابي نيست
از بلندي‌ها و آن بالا نشينان
باز تابي نيست
كابل اي كابل!

 

باقی در ادامه ی مطلب......................

در خيابان‌هاي سنگين گوش
بر فراز بام اين محجر
آفتابي نيست
از بلندي‌ها و آن بالا نشينان
باز تابي نيست
كابل اي كابل!
زخم‌هايت را مكن عريان
مرگ از بيچارگي‌هاي نمي‌شرمد
قاتلت راد و مقام هيچ كس چون و چرايي ني
حسابي نيست
كابل اي كابل!
با شهيدانت تفاهم كن
آدميت مرده و ابليس
از وجودت زخم مي‌دوشت
بي مروت فتنه افگنده ست
باش تا بر روي اين بيچارگي‌ها بي گناهي‌هات
ديگ بيداش چه مي‌جوشد
كابل آواز عزا مفگن
كودكانت را پناهي نيست
نعش بي‌مقدار مردان و زنانت را
در خيابان‌هاي سنگين گوش خاموشي
جوابي نيست
هيچ آهن‌پوش آهن گوش را
ز آن سوي‌هاي آب شور آن‌سوي اندامت
دردمندي
درد يابي نيست
هيچ كس در هيچ جاي بستر تاريخ
پيش از اين و بيش از اين مظلوم نگذشته ست
آي شهوت كشته دستان بي‌دردي!
آي مقتول كفن نايافته
هابيل تنها مانده پايان قرن بيست!
گروهايت را به دندان بند
بي دفاعي‌هات را با خاك خسته
خاك خونين
در ميان بگذار
باش تا فرعون مادر زاد
از تماشايت لبي خندد
و آسمانت را
به خون و ماتم و باروت بربندد
***
كابل اي كابل!
از فلق‌هايت سرود كوچ
وز غروبت سوگ مي‌تابد
هيچ ماهي در گلوگاه به زخم اندودت
آرامش نمي‌يابد
***
كابل اي كابل!
من ترا و بي كسي‌هاي ترا
تصوير خواهم كرد
من ترا در شعرهاي خويش
گور خواهم كرد
گريه خواهم كرد
با هزاران زخم نا سورت
وزن خواهم كرد خونت را
با غزل‌هايم
من ترا با طبل خونين خودت آواز خواهم خواند
دردهايت
ساز ناميمون بر باديت را
طرح خواهد كرد
در پهلوي «صبرا» و «شتيلا»
آزمونت را
زخم‌هايت طوق لعنت وار
تا قيامت بر سر ابليس مي‌چرخند
تا بسيط خاك بشناسد
قاتل بي عار و بي ننگ زبونت را
اي ديار سال‌هاي سال
گورها از پيش آماده
در كجا با قاتلت ديدار خواهي كرد؟
در كدامين معبد متروك
قاتل آلوده دامان پليدت را
بردار خواهي كرد؟
***
كابل اي كابل!
دادگاهي نيست
تاديت بستاند از خونت
تا فرا خواند اجيري را
در قصاصي
روي نطع پاك گلگونت
تن مزن اي شهر بد فرجام
حين نشان ده زخم‌هايت را
مشعل خون عزيزت
از بلندي ها نمايان است
حين علم كن خشم‌هايت را

بشنو از نی بازدید : 182 چهارشنبه 28 اسفند 1392 زمان : 8:08 نظرات (0)
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
گرچه افکارت صدای شیشه است
بهر فرهاد زمان این تیشه است
حرکت حافظ صفت در پای توست
آذرخش تند در رویای توست
کاش این رویای تو احیا شود
تا صدای ما از آن بالا شود
شاید این بهترین سر آغاز کار مان باشد که شفیق اوبه تبار را با شعری که بمناسبت نشرنخستین شماره از فصلنامه الکترونیکی ادبی هنری و فرهنگی ( بشنو از نی ) با خود داشته باشیم،باید یادآور شوم که نام این نشریه از بین بیش از یک صد نامی انتخاب شده است که از طریق فضای مجازی فیس بوک برای مان مواصلت ورزید و شفیق اوبه تبار چندین نام را از طریق پیامک برای مان ارسال داشت نام انتخابی بشنو از نی و شعر بالا را هم به مناسبت چاپ نخستین شماره برای من فرستاد،و اما آغاز کار : من به عنوان شاگرد ادبیات همیشه جای خالی یک نشریه ادبی را پیرامون خودم احساس میکردم و این احساس خلاء وادارم نمود به نشر یک چنین نشریه ای . جادارد از همه کسانی که با من ابراز همکاری نموده اند خالصانه سپاسگزاری کنم.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • صفحات جداگانه
    دانلود آهنگ

    در این قسمت لینک مستقیم  دانلود آهنگ های زیبا را برای شما در نظر گرفته ایم.

    برای دانلود آهنگ های بیشتر ابتدا عضو شوید.


    برای دیدن آهنگی از خسرو فدا کلیک کنید 

    برای دانلود این آهنگ کلیک کنید 

    برای دیدن دکلمه خیلی زیبای شعری از مژگان ساغر کلیک کنید 

    دانلود دکلمه شعر جنون با صدای مژگان ساغر کلیک کنید 

    دانلود دکلمه شعر از مژگان ساغر با کیفیت خیلی عالی کلیک کنید 

    دانلود کلپ جالب از احسان خواجه امیری کلیک کنید 


    آمار سایت
  • کل مطالب : 1227
  • کل نظرات : 118
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 47
  • آی پی دیروز : 65
  • بازدید امروز : 178
  • باردید دیروز : 81
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 13
  • بازدید هفته : 737
  • بازدید ماه : 3,101
  • بازدید سال : 25,859
  • بازدید کلی : 307,282
  • کدهای اختصاصی
    ------------------------------------------------------------------------------