شبانه
شعر از احمد شاملو
مرا
تو
بی سببی
نیستی.
به راستی
صلت كدام قصیده ای
ای غزل؟
ستاره باران جواب كدام سلامی
به آفتاب
از دریچه تاریك؟
كلام از نگاه تو شكل می بندد.
خوشا نظر بازیا كه تو آغاز می كنی!
باقی در ادامه ی مطلب..................
مرا
تو
بی سببی
نیستی.
به راستی
صلت كدام قصیده ای
ای غزل؟
ستاره باران جواب كدام سلامی
به آفتاب
از دریچه تاریك؟
كلام از نگاه تو شكل می بندد.
خوشا نظر بازیا كه تو آغاز می كنی!
***
پس پشت مردمكان
فریاد كدم زندانی است
كه آزادی را
به لبان بر آماسیده
گل سرخی پرتاب می كند؟-
ورنه
این ستاره بازی
حاشا
چیزی بدهكار آفتاب نیست.
نگاه از صدای تو ایمن می شود.
چه مؤمنانه نام مرا آواز می كنی!
***
و دلت
كبوتر آشتی ست،
در خون تپیده
به بام تلخ.
با این همه
چه بالا
چه بلند
پرواز می كنی
احمد شاملو