loading...

بشنو از نی . . .

زاغ و كبك نخجیر زاغ گفت كبك نخجیری 1 با من همسایگی داشت و در میان به حكم مجاورت 2 قواعد مصادقت مؤكّد گشته بود.3 در این میان او را رغبتی افتاد و دراز كشید.4 گمان بردم كه هلاك شد. و پس از مدت دراز، خرگ

کلیله و دمنه(زاغ و كبك نخجیر)

زاغ و كبك نخجیر

زاغ گفت كبك نخجیری 1 با من همسایگی داشت و در میان به حكم مجاورت 2 قواعد مصادقت مؤكّد گشته بود.3 در این میان او را رغبتی افتاد و دراز كشید.4 گمان بردم كه هلاك شد. و پس از مدت دراز، خرگوشی بیامد و در مسكن او قرار گرفت و من در آن مخاصمتی نپیوستم. 5 یك چندی بگذشت، كبك نخجیر باز رسید. چون خرگوشی را در خانه ی خود دید، رنجور شد و گفت: "جای بپرداز كه از آن من است".6

 

باقی در ادامه ی مطلب................

 

 

 

زاغ گفت كبك نخجیری 1 با من همسایگی داشت و در میان به حكم مجاورت 2 قواعد مصادقت مؤكّد گشته بود.3 در این میان او را رغبتی افتاد و دراز كشید.4 گمان بردم كه هلاك شد. و پس از مدت دراز، خرگوشی بیامد و در مسكن او قرار گرفت و من در آن مخاصمتی نپیوستم. 5 یك چندی بگذشت، كبك نخجیر باز رسید. چون خرگوشی را در خانه ی خود دید، رنجور شد و گفت: "جای بپرداز كه از آن من است".6 خرگوش جواب داد كه "من صاحب قبضم؛7 اگر حقی داری ثابت كن." گفت: "جای از آن من است و حجت ها دارم" گفت: "لابد حكمی 8 عدل باید كه سخن هر دو جانب بشنود و بر مقتضای انصاف، كار دعوی به آخر رساند." كبك نخجیر گفت كه: "در این نزدیكی، بر لب آب گربه ای متعبد 9 روزه دارد و شب نماز كند؛ هرگز خونی نریزد و ایذای 10 حیوانی جایز نشمرد؛ و افطار او بر آب و گیاه، مقصور می باشد؛11 قاضی از او عادل تر نخواهیم یافت؛ نزدیك او رویم تا كار ما فصل كند." هر دو بدان راضی گشتند و من برای نظاره بر اثر 12 ایشان رفتم. تا گربه ی روزه دار را ببینم و انصاف او در این حكم مشاهده كنم .

چندان كه صایم الدهر 13 چشم بر ایشان افكند، بر دو پای راست بایستاد و روی به محراب آورد، خرگوش نیك از آن شگفت نمودو و توقف كردند تا از نماز فارغ شد. تحیت 14 به تواضع بگفتند و در خواستند كه میان ایشان حكم باشد و خصومت خانه بر قضیت معدلیت به پایان رساند 15 فرمود كه: "صورت حال بازگویید." چون بشنود، گفت: "پیری در من اثر كرده است و حواس خلل پذیرفته و گردش چرخ و حوادث دهر را این پیشه است، جوان را پیر می گرداند و پیر را ناچیز می كند، نزدیك تر آیید و سخن بلندتر گویید." پیش تر رفتند و ذكر دعوی تازه گردانیدند. 16

گفت:"واقف شدم و پیش از آن كه روی به حكم آرم شما را نصیحتی خواهم كرد، اگر به گوش دل شنوید، ثمرات آن در این دنیا نصیب شما گردد و اگر بر وجه دیگر حمل افتد، من باری به نزدیك دیانت و مروت خویش معذور باشم. صواب آن است كه هر دو تن حق طلبید كه صاحب حق را مظفر باید شمرد، اگر چه حكم به خلاف هوای او نفاذ یابد. 17 و طالب باطل را مخذول 18 پنداشت، اگر چه حكم بر وفق مراد او رود. و عاقل باید كه همت بر طلب خیر باقی مقصور دارد و عمر و جاه گیتی را به محل ابر تابستان و نزهت 19 گلستان بی ثبات و دوام شمرد.

و خاص و عام و دور و نزدیك عالمیان را چون نفس خود، عزیز شناسد و هر چه در باب خویش نپسندد، در حق دیگران نپسندد. از این نمط 20 دمدمه و افسون21 بر ایشان

می دمید تا با او الف گرفتند 22 و امن و فارغ بی تحرز23 و تصون 24 پیشتر رفتند به یك حمله هر دو را بگرفت و بكشت.

پانوشت:

1- كبك نخجیر: دراج، كبك سیاه رنگ

2- مجاورت: همسایگی

3- راه و رسم دوستی استوار شده بود

4- دراز كشید: طول كشید

5- خصومتی نكردم، مانع او نشدم

6- محل را خالی كن كه به من تعلق دارد.

7- ملك در دست من است، متصرفم.

8- حَكَم: داور

9- متعبد : بسیار عبادت كننده

10- ایذا: آزار و اذیت

11- افطارش منحصر است به آب و گیاه

12- بر اثر: به دنبال

13- صایم الدهر: كسی كه همیشه روزه دار است.

14- تحیت: درود و سلام گفتن

15- تا موضوع دعوی خانه را بر مقتضای دادگری پایان بخشد.

16- ادعای خود را تكرار كردند

17- اگرچه حكم بر خلاف میل او اجرا شود.

18- مخذول: خوار داشته شده، بدبخت،‌منفور

19- نزهت: خرمی، سرسبزی

20- نمط: روش

21- افسون كلماتی كه جادوگر هنگام جادوگری بر زبان جاری كند، حیله و تزویر

22- الف گرفتن: خو گرفتن، دوست گرفتن.

23- تحرز: پرهیز كردن، خویشتن داری

24- تصون: خود را حفظ كردن، خود را نگاه داشتن

بشنو از نی بازدید : 227 چهارشنبه 31 ارديبهشت 1393 زمان : 10:52 نظرات (0)
ارسال نظر برای این مطلب

نام
ایمیل (منتشر نمی‌شود)
وبسایت
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B :S
کد امنیتی
رفرش
کد امنیتی
نظر خصوصی
مشخصات شما ذخیره شود ؟ [حذف مشخصات] [شکلک ها]
درباره ما
Profile Pic
گرچه افکارت صدای شیشه است
بهر فرهاد زمان این تیشه است
حرکت حافظ صفت در پای توست
آذرخش تند در رویای توست
کاش این رویای تو احیا شود
تا صدای ما از آن بالا شود
شاید این بهترین سر آغاز کار مان باشد که شفیق اوبه تبار را با شعری که بمناسبت نشرنخستین شماره از فصلنامه الکترونیکی ادبی هنری و فرهنگی ( بشنو از نی ) با خود داشته باشیم،باید یادآور شوم که نام این نشریه از بین بیش از یک صد نامی انتخاب شده است که از طریق فضای مجازی فیس بوک برای مان مواصلت ورزید و شفیق اوبه تبار چندین نام را از طریق پیامک برای مان ارسال داشت نام انتخابی بشنو از نی و شعر بالا را هم به مناسبت چاپ نخستین شماره برای من فرستاد،و اما آغاز کار : من به عنوان شاگرد ادبیات همیشه جای خالی یک نشریه ادبی را پیرامون خودم احساس میکردم و این احساس خلاء وادارم نمود به نشر یک چنین نشریه ای . جادارد از همه کسانی که با من ابراز همکاری نموده اند خالصانه سپاسگزاری کنم.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • صفحات جداگانه
    دانلود آهنگ

    در این قسمت لینک مستقیم  دانلود آهنگ های زیبا را برای شما در نظر گرفته ایم.

    برای دانلود آهنگ های بیشتر ابتدا عضو شوید.


    برای دیدن آهنگی از خسرو فدا کلیک کنید 

    برای دانلود این آهنگ کلیک کنید 

    برای دیدن دکلمه خیلی زیبای شعری از مژگان ساغر کلیک کنید 

    دانلود دکلمه شعر جنون با صدای مژگان ساغر کلیک کنید 

    دانلود دکلمه شعر از مژگان ساغر با کیفیت خیلی عالی کلیک کنید 

    دانلود کلپ جالب از احسان خواجه امیری کلیک کنید 


    آمار سایت
  • کل مطالب : 1227
  • کل نظرات : 118
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 44
  • بازدید امروز : 126
  • باردید دیروز : 115
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 20
  • بازدید هفته : 316
  • بازدید ماه : 2,584
  • بازدید سال : 13,183
  • بازدید کلی : 294,606
  • کدهای اختصاصی
    ------------------------------------------------------------------------------