loading...

بشنو از نی . . .

ابن السلام و گوهر شب چراغ آورده اند که روزی حاتم طائی به گردش اندر بود. در راه مردی را دید که خار می کند و دستهای او خونین است. حاتم را دل بر او بسوخت و پیش رفت و گفت ای مرد نامت چیست؟ خارکن گفت مرا

ابن السلام و گوهر شب چراغ

آورده اند که روزی حاتم طائی به گردش اندر بود. در راه مردی را دید که خار می کند و دستهای او خونین است. حاتم را دل بر او بسوخت و پیش رفت و گفت ای مرد نامت چیست؟

خارکن گفت مرا ابن السلام گویند و جزو زندگانم اما ایکاش که زنده نبودم.

حاتم گفت به خانه من بیا تا ترا از این فقر و مسکنت نجات دهم.

خارکن گفت آن را که خدا نخواهد تو چه خواهی؟

حاتم گفت خدا وسیله ساز است مرا وسیله خوشبختی تو کرده است.

خارکن بپذیرفت و شامگاه به سراغ خانه حاتم رفت. حاتم خوانسالار را فرمود تا مرغی که هر روز گوهری شب چراغ بوجود آوردی باو دادند. ابن السلام با خود گفت این چه مرغی است که مرا از فقر و مسکنت نجات دهد؟ من با این چه توانم کرد و از ماجراغافل بود و خوان سالار هم حرفی به او نزده بود.

باری ابن السلام وقتی از خانه حاتم بیرون آمد یکسر به محله مجوسان رفت و مرغ را به بهای ارزان بفروخت و با پولی که گرفته بود نانی خرید و به خانه آورد.

در فردای آن روز باز حاتم را گذر بر صحرا افتاد و ابن السلام را دید. حاتم گفت ای برادر چرا دعوت مرا اجابت نکردی؟

ابن السلام گفت من به عهد وفا کردم و آمدم اما تو وفا نکردی.

حاتم گفت چگونه من به عهد خود وفا نکردم.

ابن السلام گفت و عده دادی مرا از فقر و مسکنت نجات دهی.

حاتم گفت خوانسالار را گفتم که مرغی گران قیمت به تو عطا کند آن مرغ هر سحر گوهر شب چراغ به تو بخشد قدرش را بدان.

ابن السلام خنداه ای کرد . گفت: راست است اما آن را که خدا نخواهد تو چه خواهی. من مرغ را به بهای ارزان فروختم چونکه از خاصیت آن آگاه نبودم. اکنون ای برادر راه خود گیر که نکبت من ترا همی گیرد من اگر به جای این که به سوی تو آمدم قدمی بسوی خدا بر می داشتم او به من می داد و آنچه را هم که خدا دهد به آسانی از دست نرود.

برگرفته از هزار و یکشب

بشنو از نی بازدید : 147 شنبه 16 آذر 1392 زمان : 19:53 نظرات (0)
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
گرچه افکارت صدای شیشه است
بهر فرهاد زمان این تیشه است
حرکت حافظ صفت در پای توست
آذرخش تند در رویای توست
کاش این رویای تو احیا شود
تا صدای ما از آن بالا شود
شاید این بهترین سر آغاز کار مان باشد که شفیق اوبه تبار را با شعری که بمناسبت نشرنخستین شماره از فصلنامه الکترونیکی ادبی هنری و فرهنگی ( بشنو از نی ) با خود داشته باشیم،باید یادآور شوم که نام این نشریه از بین بیش از یک صد نامی انتخاب شده است که از طریق فضای مجازی فیس بوک برای مان مواصلت ورزید و شفیق اوبه تبار چندین نام را از طریق پیامک برای مان ارسال داشت نام انتخابی بشنو از نی و شعر بالا را هم به مناسبت چاپ نخستین شماره برای من فرستاد،و اما آغاز کار : من به عنوان شاگرد ادبیات همیشه جای خالی یک نشریه ادبی را پیرامون خودم احساس میکردم و این احساس خلاء وادارم نمود به نشر یک چنین نشریه ای . جادارد از همه کسانی که با من ابراز همکاری نموده اند خالصانه سپاسگزاری کنم.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • صفحات جداگانه
    دانلود آهنگ

    در این قسمت لینک مستقیم  دانلود آهنگ های زیبا را برای شما در نظر گرفته ایم.

    برای دانلود آهنگ های بیشتر ابتدا عضو شوید.


    برای دیدن آهنگی از خسرو فدا کلیک کنید 

    برای دانلود این آهنگ کلیک کنید 

    برای دیدن دکلمه خیلی زیبای شعری از مژگان ساغر کلیک کنید 

    دانلود دکلمه شعر جنون با صدای مژگان ساغر کلیک کنید 

    دانلود دکلمه شعر از مژگان ساغر با کیفیت خیلی عالی کلیک کنید 

    دانلود کلپ جالب از احسان خواجه امیری کلیک کنید 


    آمار سایت
  • کل مطالب : 1227
  • کل نظرات : 118
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 80
  • آی پی دیروز : 88
  • بازدید امروز : 164
  • باردید دیروز : 176
  • گوگل امروز : 12
  • گوگل دیروز : 11
  • بازدید هفته : 985
  • بازدید ماه : 2,702
  • بازدید سال : 39,998
  • بازدید کلی : 366,280
  • کدهای اختصاصی
    ------------------------------------------------------------------------------