loading...

بشنو از نی . . .

معجزۀ شهر   آن شنيدم كه يكي مرد دهاتي هوس ديدن تهران سرش افتاد و پس از مدّت بسيار مديدي و تقلّاي شديدي به كف آورد زر و سيمي و رو كرد به تهران، خوش و خندان و غزل‌خوان ز سر شوق و شعف گرم

معجزۀ شهر

 

آن شنيدم كه يكي مرد دهاتي هوس ديدن تهران سرش افتاد و پس از

مدّت بسيار مديدي و تقلّاي شديدي به كف آورد زر و سيمي و رو كرد به

تهران، خوش و خندان و غزل‌خوان ز سر شوق و شعف گرم تماشاي

عمارات شد و كرد به هر كوي گذرها و به هر سوي نظرها و به تحسين

و تعجّب نگران گشت به هر كوچه و بازار و خيابان و دكّاني.

در خيابان به بنايي كه بسي مرتفع و عالي و زيبا و نكو بود و مجلّل، نظر

افكند و شد از ديدن آن خرّم و خرسند و بزد يك دو سه لبخند و جلو آمد

و مشغول تماشا شد و يك مرتبه افتاد دو چشمش به آسانسور، ولي

البتّه نبود آدم دل ساده خبردار كه آن چيست؟ براي چه شده ساخته

يا بهر چه كار است؟ فقط كرد به سويش نظر و چشم بدان دوخت

زماني. 

باقی در ادامه ی مطلب.........

 

ناگهان ديد زني پير جلو آمد و آورد بر آن دگمۀ پهلوي آسانسور به

سرانگشت فشاري و به يك‌باره چراغي بدرخشيد و دري وا شد از آن

پشت اتاقي و زن پير و زبون داخل آن گشت و درش نيز فرو بست.

دهاتي كه همان‌طور بدان صحنۀ جالب نگران بود، ز نو ديد دگر باره همان

در به همان جاي ز هم وا شد و اين مرتبه يك خانم زيبا و پري‌چهر برون

آمد از آن، مردك بيچاره به يك باره گرفتار تعجّب شد و حيرت چو به

رخسار زن تازه‌جوان خيره شد و ديد در چهره‌اش از پيري و زشتي ابداً

نيست نشاني.

پيش خود گفت كه:«ما در توي ده اين همه افسانۀ جادوگري و سحر

شنيديم، ولي هيچ نديديم به چشم خودمان همچه فسون‌كاري و جادو

كه در اين شهر نمايند و بدين‌سان به سهولت سر يك ربع زني پير مبدّل

به زن تازه‌جواني شود. افسوس كزين پيش، نبودم من درويش، از اين

كار، خبردار، كه آرم زن فرتوت و سيه چردۀ خود نيز به همراه درين جا،

كه شود باز جوان، آن زن بيچاره و من سر پيري برم از ديدن وي لذّت و با

او به ده خويش چو برگردم و زين واقعه يابند خبر اهل ده ما، همه ده

بگذارند، كه در شهر بيارند زن خويش چو دانند به شهر است اتاقي كه

درونش چو رود پيرزني زشت، برون آيد از آن خانم زيباي جواني!!

ابوالقاسم حالت

بشنو از نی بازدید : 258 دوشنبه 16 دی 1392 زمان : 3:04 نظرات (0)
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
گرچه افکارت صدای شیشه است
بهر فرهاد زمان این تیشه است
حرکت حافظ صفت در پای توست
آذرخش تند در رویای توست
کاش این رویای تو احیا شود
تا صدای ما از آن بالا شود
شاید این بهترین سر آغاز کار مان باشد که شفیق اوبه تبار را با شعری که بمناسبت نشرنخستین شماره از فصلنامه الکترونیکی ادبی هنری و فرهنگی ( بشنو از نی ) با خود داشته باشیم،باید یادآور شوم که نام این نشریه از بین بیش از یک صد نامی انتخاب شده است که از طریق فضای مجازی فیس بوک برای مان مواصلت ورزید و شفیق اوبه تبار چندین نام را از طریق پیامک برای مان ارسال داشت نام انتخابی بشنو از نی و شعر بالا را هم به مناسبت چاپ نخستین شماره برای من فرستاد،و اما آغاز کار : من به عنوان شاگرد ادبیات همیشه جای خالی یک نشریه ادبی را پیرامون خودم احساس میکردم و این احساس خلاء وادارم نمود به نشر یک چنین نشریه ای . جادارد از همه کسانی که با من ابراز همکاری نموده اند خالصانه سپاسگزاری کنم.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • صفحات جداگانه
    دانلود آهنگ

    در این قسمت لینک مستقیم  دانلود آهنگ های زیبا را برای شما در نظر گرفته ایم.

    برای دانلود آهنگ های بیشتر ابتدا عضو شوید.


    برای دیدن آهنگی از خسرو فدا کلیک کنید 

    برای دانلود این آهنگ کلیک کنید 

    برای دیدن دکلمه خیلی زیبای شعری از مژگان ساغر کلیک کنید 

    دانلود دکلمه شعر جنون با صدای مژگان ساغر کلیک کنید 

    دانلود دکلمه شعر از مژگان ساغر با کیفیت خیلی عالی کلیک کنید 

    دانلود کلپ جالب از احسان خواجه امیری کلیک کنید 


    آمار سایت
  • کل مطالب : 1227
  • کل نظرات : 118
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 79
  • آی پی دیروز : 88
  • بازدید امروز : 159
  • باردید دیروز : 176
  • گوگل امروز : 12
  • گوگل دیروز : 11
  • بازدید هفته : 980
  • بازدید ماه : 2,697
  • بازدید سال : 39,993
  • بازدید کلی : 366,275
  • کدهای اختصاصی
    ------------------------------------------------------------------------------