خوردن پیر و جوان
پیری با جوانی هم غذا شدند هر دو گریه میکردند، از پیر پرسیدند:
چرا گریه میکنی؟
گفت: برای اینکه من دندان ندارم و جوان هر چه هست خواهد خورد، از جوان پرسیدند تو چرا گریه میکنی؟ گفت:
برای آنکه این پیر دندان ندارد و غذا را ناجویده میخورد من به او نمیرسم.