غلام احمد نوید
غلام احمد نوید در سال 1280 ه . ش در شهر کابل به دیدار جهان چشم گشود. تحصیلات ابتدایی را ا زپدر فراگرفت و از استادهاشم شایق و عبدالهادی داوی بهره ها آموخت. مولانا یعقوب فراهی از جمله کسانی بود که در پرورش استعداد شعری وی تأثیرات فروانی داشت. او در سال 1363 ه . ش جهان را بدرود گفت و به لقاءالله پیوست. نوید از غزلسرایان چیره دست کشور بود.
باقی در ادامه ی مطلب..............
غلام احمد نوید در سال 1280 ه . ش در شهر کابل به دیدار جهان چشم گشود. تحصیلات ابتدایی را ا زپدر فراگرفت و از استادهاشم شایق و عبدالهادی داوی بهره ها آموخت. مولانا یعقوب فراهی از جمله کسانی بود که در پرورش استعداد شعری وی تأثیرات فروانی داشت. او در سال 1363 ه . ش جهان را بدرود گفت و به لقاءالله پیوست. نوید از غزلسرایان چیره دست کشور بود. غزلیات او از طبع سرشار او حکایت می کند و با تصاویر بکر و ناب آذین گردیده است. خیال پردازی به صورت آشکار در آن دیده می شود و درعین حال از زبان روان و شفافی برخوردار می باشد.
زلف نگار
از کف خویش رها زلف نگاری کردم
میگزم دست به دندان که چه کاری کردم
فرصتم نیست که در بزم نشینم نفسی
چن نسیم از سرکوی تو گذاری کردم
کوهکن چشم تو روشن که من دلشده نیز
آستین بر زدم و دست به کاری کردم
بسکه زین قوم بد اندیش بدیدم آزار
سبحة شیخ خیال سرماری کردم
مزن ای برق فنا شعله تو برمأوایم
به صد امید مهیا خس وخاری کردم
مام گیتی چو مرا زاد هماندم سرخویش
نذر تیغ ستم و تحفة داری کردم
باغ مضمون شده از خامة من تازه نوید
ابر نیسانم وشاداب بهاری کردم