چلم قدرت ؟ ..............
بهر ترسیم نگاهت ٬ قلم انداخته ایم
پیش سرخانه ی چشمت ٬ چلم انداخته ایم
غمزه ات دود دلم را به جگر می بندد
تو مپندار که خود را ز دم انداخته ایم
طره ی زلف ترا ٬ راست سرشته ست خدا
ما درین رشته چنین پیچ و خم اندخته ایم
تیغ را هرچه بکوبی ٬ نشود راست چو تیر
قهر عشقیم و بر ابروی ٬ خم ٬ انداخته ایم
گنه از ماست که در مدرسه ی عشق و جنون
حرف « دل » یکسره در علم ٬ کم انداخته ایم
این رماتیزم مفلوک ٬ که « قدرت » نام است
وای بر ما که درین نم ٬ گلم انداخته ایم ......
ح . تایب