عارف رحمانی
...
میشمارم روزهای سرد را
لحظههای تلخ دردآورد را...
میشمارم روی لبهای سکوت
رد پای خندههای سرد را
میکشانم روی دوشم بعد ازین
زخمهای خنجر نامرد را
میبرد اما به صحرای عطش
برگهای تشنه رنگ زرد را
ای خدا محتاج بیدردان مکن
سرخوشان خانهزاد درد را
بوسه خواهم زد اگر دستم رسد
گرد پای مرد میدان گرد را