مشعل ارتزاد
...
خدا هم خوب میدانست تقصیر زمستان را
ندیده، واژههای برف، حتا روی قرآن را...
اگر این چار فصلش یادگار چار یارش هست
زمستان در شباهتهاش دارد یار عثمان را
تبر در ارتداد بید برحق بود تا حدی
زمستان وقتی از شاخش تکانَد برگِ ایمان را
من و او را زمستان، عاری از آغوش گلها ساخت
دگر باید بگیرم سخت در آغوش، گلدان را
مقصر نیستم، این فصل با من دشمنی دارد
که از تأثر سرما میشناسد، دردمندان را
کسی در بستر گرمیِ شاهان زندگی دارد
کجا او درک خواهد کرد مفهوم زمستان را
و تنها بچههای «آب باریک»اند؛ میفهمند
زمستانِ درون خیمهها و پای عریان را