سيد پادشاه خواجه نديم بلخي
حاجي سيد پادشاه خواجه نديم بلخي فرزند ميرزاسيد رحت الله درسال 1254 ه. ق در شهر مزارشريف متولد گرديد. دو ساله بود كه پدرش را از دست داد. در چهارسالگي به مكتب رفت و تا ده سالگي خواندن ونوشتن را آموخت و به سرايش شعر پرداخت. در بيست سالگي درشهر غزار در فرارود نزد قمرالدين كه ازخلفاي جدش بود رفت.
باقی در ادامه ی مطلب............
حاجي سيد پادشاه خواجه نديم بلخي فرزند ميرزاسيد رحمت الله درسال 1254 ه. ق در شهر مزارشريف متولد گرديد. دو ساله بود كه پدرش را از دست داد. در چهارسالگي به مكتب رفت و تا ده سالگي خواندن ونوشتن را آموخت و به سرايش شعر پرداخت. در بيست سالگي درشهر غزار در فرارود نزد قمرالدين كه ازخلفاي جدش بود رفت. در زمان عبدالرحمن از سوي وي به نديمي سردار محمد اسحاق خان والي بلخ گماشته شد. هنگامي كه محمد اسحاق خان برضد عبدالرحمن خان دست به شورش زد واز وي شكست خورد و به سمرقند پناهنده شد، خواجه نديم بلخي به جرم همكاري با اسحاق خان مدت شانزده سال به كابل تبعيد گرديد. در زمان حبيب الله خان(1901 -1919 م) بارديگر اجازه عودت به وطن را دريافت نمود و به خانه آبايي اش برگشت. نديم بلخي به دانش هاي روز مهارت بسيار داشت. خط نستعليق را به خوبي وزيبايي مي نوشت. شعر و تصوف را خوب مي دانست. از او دو دفتر شعر به ياد گار مانده است. به زبان عربي تسلط كامل داشت. كتاب سبعيات ابونصر بن عبد الرحمان همداني را از عربي به دري برگردانده است. اشعار عربي را ترجمة منظوم كرده است. دو رساله معما و شرح رساله كلام حضرت غوث الاعظم ور سالة چاي كه آميزه اي از نظم ونثر است از آثار ديگر وي مي باشند. در كنار اين ها، شاگردان بسياري نيز پروريد. بالاخره در سال 1336 ه.ق دار دنيا را وداع گفت و به جاويدانگان پيوست.
اين هم نمونه اي از سروده هاي او:
بده جامي از آن لب ساقيا بسيار مخمورم
فتد زآن بادة گلگون به سر سودا، به دل شورم
به حال نا توان و زار من اي دوستان رحمي
كه شد عمري به دست عشق كافر كيش مجبورم
محبان عاشق و رند وخراب ومست وشيدايم
اگر گستاخيي آيد زمن، داريد معذورم
من وخاك سر كويت، تماشاي گل رويت
نه شوق باغ فردوسم، نه يادي ازلب حورم
چنان زار وضعيفم كرده درد ومحنت دوري
كه از بس نا تواني ها به چشم خلق چون مورم
براي جنتم تكليف طاعت كم كن اي واعظ!
" نديم" مجلس فضلم، نه حمالم، نه مزدورم