نوروز در اشعار مولانا
بهار آمد و شمشاد ها جوان شده اند
پرنده های مهاجر ترانه خوان شده اند
دوباره پنجره ها بال عشق وا کردن
دوباره آینه ها با تو مهربان شده اند
شکوفه های معطر دوباره میخندند
بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد
باقی در ادامه ی مطلب..............
بهار آمد و شمشاد ها جوان شده اند
پرنده های مهاجر ترانه خوان شده اند
دوباره پنجره ها بال عشق وا کردن
دوباره آینه ها با تو مهربان شده اند
شکوفه های معطر دوباره میخندند
بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد
نگار آمد نگار آمد نگار بردبار آمد
صبوح آمد صبوح آمد صبوح راح و روح آمد
خرامان ساقی مه رو به ایثار عقار آمد
صفا آمد، صفا آمد که سنگ و ریگ روشن شد
شفا آمد شفا آمد شفای هر نزار آمد
حبیب آمد حبیب آمد به دلداری مشتاقان
طبیب آمد طبیب آمد طبیب هوشیار آمد
سماع آمد سماع آمد سماع بی صداع آمد
وصال آمد وصال آمد وصال پایدار آمد
ربیع آمد ربیع آمد ربیع بس بدیع آمد