انتفاضه با محرم محرم است
خاک لبنان غرق خون و ماتم است
کل یوم-کل ارض-کربلاست
در نوار غزه عاشورا به پاست
جرم از نوع جنایت قطعی است
غزه غرق فقر و فاقه قحطی است
غزه در آتش به خون غرقاب شد
ننگ و نفرت تحفه بر اعراب شد
درسکوت اعراب راجور و جراست
قلب لبنان زخمی ازاین خنجرهاست
شروه های اشک و واویلاست این
جنگ اسرائیل و امریکاست این
اشک امشب نوحه را آغاز کرد
زخم های قلب من لب با کرد
شمع اشکم روی گونه روشن است
انفجارعشق درخون من است
خون ابوذر..عشق سلمان.. گشته است
زخم همزادمسلمان گشته است
ای اباذر تو مسلمان نیستی
تو ابوسیمی و سلمان نیستی
هرکه راعشق است بی تابی گرفت
شیعه درخون عطروشادابی گرفت
خون چکیدآنقدرتا آهنگ شد
زخم های شیعه رنگارنگ شد
بر کتاب قرن این ظلم سترگ
نام اسلام است مظلوم بزرگ
واضح است و حاجت اعلام نیست
امت واحد به جزاسلام نیست
غرق ماتم غرق درغم خیس خون
امت واحد عزا دارد کنون
کابل و غزه اروپا و عرب
امت واحد ندارد شرق و غرب
روبه سوی صبح ازشب بازگرد
کفر بگذار و به مذهب بازگرد
درک کن اشغال نافرجام را
درفلسطین قدرت اسلامرا
هرزه را در هیبت شرزهنگر
ثلمه اسلام در غزهنگر
غرب درغزه جنایت میکند
شرق با قدرت حمایت میکند
ای جهان بنگرغم ایام را
رنج مظلومیت اسلام را
سهم غزه جنگ و ویرانی شده ست
جرم این مردم مسلمانی شده ست
این رم خوک است این خرناس گرگ
یارصهیون است شیطان بزرگ
قتل عام بیگناهان رسم شد
پیکرغزه سراسر زخم شد
غزه از یغما و یورش خسته است
غرش رگبارها پیوسته است
بدترین تصویر مرگ است و جنون
شهرهای سوخته در دود و خون
می پرد درآسمان در عرش راه
اشک های مردمان بی پناه
این جنایت نیست اوج خفتی ست
انتهای پستی وبی عفتی ست
غرب بی فرهنگ در خونسردی است
علت خاموشی اش بی دردی است
و امروزغزه کربلایی دیگر است
کربلایی که علی اصغر ها دارد
کربلایی که زینب ها دارد
کربلایی که غرق خونهاست
ای سهیر
من در تبعیدگاه، ترانه میخوانم، برای قطار
و ترانه میخوانم، برای ایستگاه
چه آشوبی میشود
آن هنگام که غزه در چشمانم میدرخشد
آن هنگام که طنین صدای رفیقان میپیچد
آن هنگام که بهسان جنگلی میبالد
از پس رعد و برقها و بادها
آن هنگام که برق واژگان میدرخشد
واژگانی که از سر نو
این دروازه آهنین را میکوبد
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930429000481#sthash.O6VcEjQc.dpufای سهیر
من در تبعیدگاه، ترانه میخوانم، برای قطار
و ترانه میخوانم، برای ایستگاه
چه آشوبی میشود
آن هنگام که غزه در چشمانم میدرخشد
آن هنگام که طنین صدای رفیقان میپیچد
آن هنگام که بهسان جنگلی میبالد
از پس رعد و برقها و بادها
آن هنگام که برق واژگان میدرخشد
واژگانی که از سر نو
این دروازه آهنین را میکوبد
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930429000481#sthash.O6VcEjQc.dpuf