من آغاز گر من است
و وقتی تهی تر از خودم می شود
صدا وار در گوش خودم می پيچم؟
به دنبال خودم می گردم
در پياده روها
من هم يک رهگذرم
باقی در ادامه ی مطلب...........
در هم و برهم
می روم و می روم
در ميان زشتی و زيبايی خودم غرق می شوم
و در مستی خودم تولد می شوم
روزی که آغاز گرمن است
روزی تهی تر از امروز است
و....
و هوشم که فرار می کند
از روی تمام کلمات
از روی تمام مصرع ها
و وسوسه ای که روييده می شود
از نگاهی شوم
از فردای گنگ
از سال موش
و از چشمانی که از جنس سيب درختی اند
و خمی پر از انگور
و تشابه ستاره ها
تو، من
فردا،هنوز
پاک می شويم از روی تمام ذهن ها
نیلا اکبری