سبز
حبیب سرود
لعنت به نشئه تا که تو باشی و چای سبز
در این اتاق رو به درخت و فضای سبز
وقتیکه تفس چای مشام اتاق را
پر میکند به برکت داغ هوای سبز
از بین آن غبار به هم تا که میرسند
امواج شرم و جاذبه با اشتهای سبز ...
من تشنهام، بریز! به رگهای خستهام
چون کیف کافئین عزیز از طلای سبز