loading...

بشنو از نی . . .

 انوشیروان از جمله حکایتها اینست که روزی ملک انوشیروان از برای نخجیر سوار شد و در پی آهو از لشکر جدا ماند. در آن هنگام که او از پی نخجیر همیرفت دهکده ای پدیدار شد و او را تشنگی غالب بود. روی

 

انوشیروان

از جمله حکایتها اینست که روزی ملک انوشیروان از برای نخجیر سوار شد و در پی آهو از لشکر جدا ماند. در آن هنگام که او از پی نخجیر همیرفت دهکده ای پدیدار شد و او را تشنگی غالب بود. روی بدان دهکده کرده بدر خانه ای بایستاد و از خانگیان آب بخواست. در حال دخترکی بدر آمد. چون او را بدید بخانه بازگشت و از برای ملک یک نیشکر بفشرد و او را بیامیخت با آب و بقدحی گذاشته چیزی معطر شبیه خاک به میان قدح بریخت پس از آن قدح را به ملک بداد.

ملک بقدح نظاره کرد درو چیزی دید که شبیه خاکست. پس ملک از آن آب کم کم بخورد تا آب قدح تمام شد. پس از آن با دخترک گفت: خوب گوارا بود، اگر این خاک نمیداشت از این که او را نا صاف کرده بود. دخترک گفت: ای مهمان عزیز، من به عمد او را ناصاف کردم. ملک گفت از بهر چه این کار کردی؟

دخترک گفت : من دیدم که تشنگی بر تو چهره گشته اگر این شبیه به خاک درو نبودی تو او را بیکدفعه مینوشیدی و تو را ضرر میرساند. ملک انوشیروان از سخن آن دخترک و بسیاری عقل او خیره ماند و گفت: این شکر از چند نی فشردی؟ دخترک گفت: این همه از یک نی فشردم. انوشیروان را عجیب آمد و صورت خراج آن دهکده بخواست. خراج آن دهکده را اندکی یافت. در دل بگرفت که چون به ملک باز گردد بخراج آن دهکده بیفزاید و با خود گفت در دهکده ای که از یک نی چندان آب فشرده شود چگونه خراج آن باین قلت خواهد بود؟

پس از آن ملک به نخجیر گاه رفت و هنگام شام بازگشت بدر همان خانه بگذشت و آب خواست. همان دخترک بدر آمد. ملکرا بشناخت و به خانه بازگشت که از بهر او آب بیاورد. آمدنش دیر کشید. انوشیروان شتاب کرد. چون دختر بیامد باو گفت: از بهر چه دیر کردی؟

دخترک گفت: که از نی بقدر حاجت شکر بر نیامد ناچار سه چهار نی فشردم باز بقدر شیرهء که از یک نی برآمده بود از آنها نیامد. انوشیروان گفت: این واقعه را سبب چیست؟ دخترک گفت: نیت سلطان دگرگون گشته. گفت: این را از کجا دانستی؟

گفت از پیشنیان شنیده ام که چون نیت سلطان دگرگون شود برکت از آن قوم برود. پس انوشیروان بخندید و آنچه را که در دل گرفته بود از دل بدر آورد.

برگرفته از هزار و یکشب

بشنو از نی بازدید : 169 یکشنبه 10 آذر 1392 زمان : 13:42 نظرات (0)
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
گرچه افکارت صدای شیشه است
بهر فرهاد زمان این تیشه است
حرکت حافظ صفت در پای توست
آذرخش تند در رویای توست
کاش این رویای تو احیا شود
تا صدای ما از آن بالا شود
شاید این بهترین سر آغاز کار مان باشد که شفیق اوبه تبار را با شعری که بمناسبت نشرنخستین شماره از فصلنامه الکترونیکی ادبی هنری و فرهنگی ( بشنو از نی ) با خود داشته باشیم،باید یادآور شوم که نام این نشریه از بین بیش از یک صد نامی انتخاب شده است که از طریق فضای مجازی فیس بوک برای مان مواصلت ورزید و شفیق اوبه تبار چندین نام را از طریق پیامک برای مان ارسال داشت نام انتخابی بشنو از نی و شعر بالا را هم به مناسبت چاپ نخستین شماره برای من فرستاد،و اما آغاز کار : من به عنوان شاگرد ادبیات همیشه جای خالی یک نشریه ادبی را پیرامون خودم احساس میکردم و این احساس خلاء وادارم نمود به نشر یک چنین نشریه ای . جادارد از همه کسانی که با من ابراز همکاری نموده اند خالصانه سپاسگزاری کنم.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • صفحات جداگانه
    دانلود آهنگ

    در این قسمت لینک مستقیم  دانلود آهنگ های زیبا را برای شما در نظر گرفته ایم.

    برای دانلود آهنگ های بیشتر ابتدا عضو شوید.


    برای دیدن آهنگی از خسرو فدا کلیک کنید 

    برای دانلود این آهنگ کلیک کنید 

    برای دیدن دکلمه خیلی زیبای شعری از مژگان ساغر کلیک کنید 

    دانلود دکلمه شعر جنون با صدای مژگان ساغر کلیک کنید 

    دانلود دکلمه شعر از مژگان ساغر با کیفیت خیلی عالی کلیک کنید 

    دانلود کلپ جالب از احسان خواجه امیری کلیک کنید 


    آمار سایت
  • کل مطالب : 1227
  • کل نظرات : 118
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 90
  • آی پی دیروز : 88
  • بازدید امروز : 208
  • باردید دیروز : 176
  • گوگل امروز : 12
  • گوگل دیروز : 11
  • بازدید هفته : 1,029
  • بازدید ماه : 2,746
  • بازدید سال : 40,042
  • بازدید کلی : 366,324
  • کدهای اختصاصی
    ------------------------------------------------------------------------------